تعریف اسلام از سلامتی :
اسلام، مبدا سلامت را خود خداوند می داند؛ و «سلام» را بعنوان یکی از نام های زیبایش میان آدمیان قرار داده تا با آن زندگی سالم را تجربه کنند.
و لباس زیبای سلامت را بپوشند؛ تا انسان سالم با قلبی سلیم، «دارالسلام» بسازد.
برای همین است که خدا چون طبیب می گردد و بلکه بهترین طبیبان (نعم الطبیب) و طبیب الاولیاء و طبیب القلوب و امیدوارکننده ترین طبیبی که مانند او نیست و «طبیب من لا طبیب له» است.
و عالم نیز طبیب دین است، کما اینکه به تعبیر ابن عذاری مراکشی طبیبان ” فقیهان بدن” هستند؛ و چه زیباست که طبیبان دین که مصادیق «العلم علمان علم الابدان و علم الادیان» هستند.
می توانند در ساخت جامعه ی سالم همت ورزند.
چقدر زیباست که «صحت» پایه و اساس زندگی است؛ تا آنجا که خیری در زندگی بدون آن متصور نیست.
یکی از دو معنی خیر (در امتحان الهی)، دو نعمت ناشناخته و مورد ناسپاسی خداست که بسیاری آدمیان فریضه آنند.
از نظر اسلام، صحت یک سرمایه است و البته صحت بدن و صحت قلب مراد است.
چه زیباتر که زکات صحت، کوشش برای اطاعت فرمان خداست. و باز برای همین فرموده اند که علمی مانند علم سلامت جویی نیست و البته سلامت قلب مهم تر است.
اگر در دعا وارد شده است که : «اللهم انی اسالک العفو و العافیه و المعافاه فی الدنیا و الاخره»، مراد از عفو، محو گناهان است ومراد از عافیت، سلامتی ازبیماری و بلا است.
دایره واژگان صحت و سلامت در اسلام :
از نظر ابن سینا و مانند او، رفع بیماری و حفظ صحت ار مباحث فلسفه است.
اما بانگاهی به احادیث و روایات پیرامون صحت و سلامتی، در می یابیم که در نگاه اسلام، مطلب فراتر از اینهاست.
صحت و سلامتی در اسلام نه تنها تن درستی که روان درستی، خرددرستی، مردم درستی و جهان درستی را هم دربرمی گیرد.
در اسلام طهارت و نظافت، هم جسم و روح و هم فرد و جامعه و دنیا و اخرت را شامل می شود.
خرید کتاب 15 روز تا سلامتی اثر جمشید خدادادی
15 اصل فلسفه طب و سلامتی در اسلام :
اصل نخست : درد و دوا (دارو) و درمان(شفاء) از خداست؛ یعنی صحت و سلامت و بیماری و درمان از اوست و پزشک کسی است که درمان بدست او صورت می گیرد.
اصل دوم : برای هر دردی دارو هست.
اصل سوم : منشاء طب، الهی است و آدم (ع) آن را از خدا آموخته و خدا، خود طبیب است.
اصل چهارم : باید به طبیب مراجعه کرد و شفاء بدون مداوا میسر نیست.
اصل پنجم : دارو و درمان و استفاده از تعویذ برای سلامت جویی روانی، در قدر نمی کند و خود، بخشی از قدر الهی است.
اصل ششم : پزشک باید خداترسی و خیرخواهی و جد و جهد در کار داشته باشد.
اصل هفتم : تارک درمان دارو، شریک جارح است.
اصل هشتم : طبیب، بدون بیماری شناسی نباید درمان کند.
اصل نهم : پزشکان بیسواد را نظام حکومتی باید از کار بازدارد.
اصل دهم : دخالت افراد غیر طبیب درامور طبی، موجب ضمان است؛ این یعنی لزوم پیشگیری از دخالت افراد غیر متخصص در امور پزشکی.
اصل یازدهم : معانیه و معالجه توسط همگن الزامی است، مگر در اضطرار؛ این یعنی، لزوم رعایت اصل انطباق در امر سلامت.
اصل دوازدهم : در حرام شفاء و دوا نیست و پیامبر اعظم(ص) از درمان با داروی ناپاک منع فرمودند.
اصل سیزدهم : تا حدامکان از دارو باید پرهیز کرد و تا هنگامی که صحت بر مرض غلبه دارد.نباید درمان را شروع کرد؛ چرا که گاه دارو موجب درد جدیدی می شود و درد، خود دارو یا درمان است.
اصل چهاردهم : پیشگیری امری مهم تر از درمان است.
اصل پانزدهم : اساس حفظ سلامتی، رعایت خورد و خوراک و دقت در امر تغذیه است و این توجه، مایه بی نیازی از طب خواهد بود.
[WPSM_AC id=1310]کلیه اصولی که در بالا ذکر دارای سند و منابع معتبر در کتب فقهی و شیعی هستند،بعلت طولانی نشدن بحث از ذکر کردن آنها صرف نظر شد.